تصویر هدر بخش پست‌ها

آدرینتی

سلام خوشگلم من وقتتو نمی‌گیرم فقط ازت میخوام کمکم کنی که من سطح تجربم بالا بره اگه میخوای سطح تجربم بالا بره پست هامو لایک و کامنت کن ،مرسی🌈قشنگم،

Part 1 رمان عشق بی پایان

Part 1 رمان عشق بی پایان

| 蒙吉🌈顏色 آنیا

مرینت 

از خواب بلند شدم و باید میرفتم مدرسه رفتم دستشویی دست و صورتم رو شستم و رفتم صبحونه بخورم آهههه نمیتونممم صبحونه درست کنم اصلا حوصله ندارم ولی دیروز آقا معلم گفت که اگه صبح بدون صبحونه بیاین مدرسه 🏫 و به جاش تغذیه یا همون کیک 🍰 و پفکلی و شیر و اینا بخورین از حال میرین و به مدت دو سه دقیقه بیهوش هستید ولی من که بلد نیستم چطور صبحونه درست کنم باید به مامان بگم بهم صبحونه بده مامانننننن       سابین . چی شده دخترم 

مری . بیا بهم صبحونه بده خیلی گشنمه سابین . باشه اومدم مرینت . صبحونه رو که خوردم رفتم داخل اتاقک تا فرم مدرسه رو بپوشم ...‌‌‌‌‌‌‌‌فرم مدرسه... 👗🥿🎒... پوشیدم و رفتم 🏫

معرفی خودم

معرفی خودم

| 蒙吉🌈顏色 آنیا

سلام من آنیا هستم امیدوارم که از رمانام خوشتون بیاد و پستام رو لایک و کامنت کنید مرسی بای